[اَ بِ] (اِ) قاقلهء صغار. هیل که در طعام کنند. هال. هل. قردامومن(1).

[اَ بِ] (ع ص) فربه. || دانا بکار شتر. آنکه استاد باشد در شترداری.

[اَ بَ] (ع اِمص) گرانی و ناگواری طعام.

[اُ بُ] (ع اِ) گیاهی است که بار دیگر از گیاهِ بریده یا چریده رسته باشد. || جِ ابیل. || (اِخ) نام موضعی است.

[اُبْ بَ] (ع ص) ابل ابل؛ شتران رهاشده که کسی به آنها دست نرساند و متعرض احوال آنها نبود.

[اِ بُ] (از لاتینی، اِ)(1) غلیون. اقطی صغیر.

[اَ بُ] (اِ) دوائی است که به شیرازی بل شیرین گویند و طراثیث و طرثوث همان است. (برهان).

[] (اِخ) شهریست به سند از ناحیت بدهه، آبادان و با نعمت سخت بسیار و اندر وی مسلمانانند. (حدودالعالم).

[] (عبری، اِ) اسمی است به معنی چمن که در تورات بر نام قریه ای چند درآمده، چون ابل بیت معکه، ابل شظیم، ابل محوله، ابل مصرایم.

[اِ بِ / اِ] (ع اِ) نامی است جمله اشتران را. (مهذب الاسماء). اشتران بیش از دو. (جمع بی مفرد یا اسم جنس باعتبار وضع نه استعمال). ج، آبال :

(اِ بِ) [ ع. ] (اِ.) شُتر.

(اَ بُ) (عا.) ۱- مخفف ابوالفتح، ابوالقاسم و مانند آن‌ها.۲ - نره، احلیل (در تداول لات‌ها).

(اسم) [عربی، جمع: آبال] (زیست‌شناسی) [قدیمی] [ebel] = شتر

شتر، که در فارسی اُشتُر نیز گفته می‌شود جانوری نشخوارکننده از راستهٔ جفت‌سم‌سانان و از خانوادهٔ شتران است که دارای توده چربی مشخصی به‌نام «کوهان» در پشت خود است. شترها از دیرباز اهلی شده‌اند و به‌عنوان دام برای تهیهٔ غذا و منسوجات مورد استفادهٔ بشر هستند. شترها از جانوران کار و باربر هستند که مخصوصاً برای زندگی در زیستگاه‌های بیابانی مناسب هستند و وسیله‌ای حیاتی برای حمل و نقل مسافران و بار در این‌گونه مناطق هستند. اکنون تنها سه گونه از شتر باقی‌مانده است. شتر یک‌کوهانه ۹۴ درصد و شتر دوکوهانه ۶ درصد از جمعیت شتر جهان را تشکیل می‌دهد. شتر دوکوهانه وحشی نیز یک گونهٔ جداگانه است و تعداد بسیار کمی از آن باقی مانده و اکنون به‌شدت در معرض خطر انقراض است.