[اَ عَ] (ع ن تف، ص) دورتر. بعیدتر: ابعد من النجم؛ اقصی. || خویش دور. || بیگانه. || خائن. خیانت گر. || (اِ) خیر و فایده. ج، اباعد.

(اَ عَ) [ ع. ] (ص.) ۱- دورتر، بعیدتر. ۲- خویش دور، بیگانه. ۳- خیانت گر، خائن. ۴- خیر، فایده. ج. اباعد.

(صفت) [عربی] [قدیمی] [abad] بعیدتر؛ دورتر.

تبعيد کردن , اخراج بلد کردن , دور کردن

واژه های نزدیک