[اَ] (ع اِ) جِ بَطَل. دلیران. شجاعان. دلاوران :
[اِ] (ع مص) باطل کردن. نقض. رد. نسخ. الغاء. عزل کردن. شکستن. لغو کردن. اِقاله. نادرست کردن. تباه کردن. ناچیز کردن : بمجرد گمان... نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی نمودن... تیشه بر پای خود زدن بود. (کلیله و دمنه). || دروغ و باطل و هزل گفتن. باطل آوردن.
( اَ ) [ ع. ] (اِ.) جِ بطل ؛ دلیران.
( اِ ) [ ع. ] (مص م.) ۱- باطل کردن، لغو کردن، بیهوده کردن، ناچیز کردن. ۲- دروغ و باطل گفتن.
(اسم) [عربی، جمعِ بَطَل] [قدیمی] [abtāl] = بطل
(اسم مصدر) [عربی] [ebtāl] باطل کردن؛ لغو کردن.
اقاله، الغا، باطل، باطلسازی، بطلان، رد، فسخ، لغو، نسخ، نقض دروغگفتن، هزلگویی
سلب صلا حيت , عدم صلا حيت , فاقد صلا حيت قضايي , باطل سازي , ابطال
ابطال ممکن است یکی از موارد زیر باشد: