[اِ تِ] (ع مص) ابتلا. آزمودن. بیازمودن. آزمایش. امتحان. آزمایش کردن. خبر پرسیدن. اختبار. (از آنندراج). || در بلا و رنج افکندن. مبتلا کردن. گرفتار و دچار رنجی کردن. || در بلا افتادن. گرفتاری. (از آنندراج) :
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) دچار شدن، در بلا افتادن. ۲- (مص م.) مورد آزمایش قرار دادن، امتحان کردن.۳ - (اِمص.) گرفتاری، مصیبت.
گرفتاری، مصیبت دچار، گرفتار