[اِ تِ] (ع مص) نرم خندیدن. دندان سپید کردن. لبخند. لب خنده زدن. تبسم. لب خنده. شکرخند. شکرخنده.

(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) لبخند زدن، تبسم کردن. ۲- (اِمص.) شکرخند، لبخنده.

(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [ebtesām] ۱. تبسم کردن؛ لبخند زدن. ۲. شکفتن.

[دختر] (عربی) لبخند زدن ، تبسم کردن ؛ (در قدیم) تبسم ، لب‌خند

واژه های نزدیک