[اِ حَ] (ع مص) اباحه. مباح کردن. حلال کردن. جائز داشتن. روا شمردن. حلیت. جواز. روائی. دستوری. رخصت. مقابل حَظْر و تحریم و منع :
(اِ حَ) [ ع. اباحه ] (مص م.) ۱- حلال کردن، روا دانستن. ۲- جایز. ۳- به تکلیف اعتقادی نداشتن و انجام محّرمات را جایز دانستن.
جایز شمردن، جواز، حلال کردن، روایی، مباح دانستن ≠ تحریم