سیاوش کسرایی (اسفند ۱۳۰۵؛ اصفهان- بهمن ۱۳۷۴؛ وین) شاعر با نامهای مستعار «کولی» و «شبان بزرگ امید» و «رشید خلقی» و «فرهاد رهآورد». در جوانی به تهران رفت و تحصیلات متوسطهٔ خود را در این شهر به پایان رساند. سپس از دانشگاه تهران در رشتهٔ علوم سیاسی لیسانس گرفت. در ۱۳۳۱ در وزارت بهداری استخدام شد اما چندی بعد به وزارت آبادانی و مسکن رفت و تا زمان انقلاب در آنجا مشغول کار بود... پس از انقلاب اسلامی از راه افغانستان به شوروی مهاجرت کرد ... بعد از فروپاشی شوروی به اتریش رفت و در وین ماندگار شد...
برخی از آثار او: - آوا (۱۳۳۶)؛ - آرش کمانگیر (۱۳۳۸)؛ - خون سیاوش (۱۳۴۱)؛ - سنگ و شبنم (۱۳۴۴)؛ - با دماوند خاموش (۱۳۴۵)؛ - خانگی (۱۳۴۶)؛ - به سرخی آتش به طعم دود (۱۳۵۷)؛ - از قُرُق تا خروسخوان (۱۳۵۷)؛ - به پا خیز ایران من (۱۳۵۸)؛ - آمریکا! آمریکا! (۱۳۵۸)؛ - چهل کلید (۱۳۶۰)؛ - پیوند (؟)؛ - ستارگان سپیدهدم (؟)؛ - تراشههای تبر (۱۳۸۰)؛ - هوای آفتاب (۱۳۸۱؛ سرودههای او از ۱۳۶۱- ۱۳۷۳)؛ - مهرهٔ سرخ (۱۳۷۴) و ...
(با تلخیص، برگرفته از «فرهنگ ادبیات فارسی»، محمد شریفی، تهران، فرهنگ نشر نو و انتشارات معین، چاپ دوم ۱۳۸۷)
مجموعهٔ اشعار این شاعر بزرگ معاصر از پایگاه اینترنتی ویکی دُرج، کتابخانه آزاد شعر پارسی به نشانی http://www.wikidorj.com نقل شده است و علاوه بر آن شعر آرش به لطف همراه گرامی گنجور آقای محمدرضا رجایی اضافه شده است.