فضای بین بافتی ، فضاهای موجود در یک بافت یا یک ساختمان
درز، شکاف، چاک، ترک، فاصله، سوراخ ريز .
درز . شکاف . چاک . ترک . فاصله . سورا ريز
درز،شکاف ،چاک ،ترک ،فاصله ،سوراخ ريزعلوم مهندسى : حفره
فرهنگ لغات عمومي
درز،شکاف،چاک،ترک،فاصله
فرهنگ لغات عمران و معماري
درز
فرهنگ لغات مکانيک
شکاف
فرهنگ لغات مهندسي شيمي
حفره درونشبکهای
فرهنگ لغات پزشکي
فضای بین بافتی ، فضاهای موجود در یک بافت یا یک ساختمان
فرهنگ لغات مهندسي متالورژي
مواضع خالی
فرهنگ لغات علوم پايه
رخنه کوچک (حالت جامد)
عمومی :
an interstice in a wall
ترک در دیوار
زمین شناسی:
capillary interstice
منفذ مویین
a small structural space between tissues or parts of an organ(n)
Synonyms: interstice
Hyponyms: areola
Hypernyms: anatomical structure
bodily structure
body structure
complex body part
structure
Examples: the interstices of a network
small opening between things(n)
Synonyms: interstice
Hypernyms: opening