متقاطع . از يکديگر گذرنده

متقاطع ،از يکديگر گذرنده

فرهنگ لغات عمومي
متقاطع،از یکدیگر گذرنده

مهندسی عمران و معماری:
intersecting arcade
طاقگان متقاطع

crossed or intersected in the form of an X(a)

Synonyms: decussate intersectant intersecting

Similar: crossed

واژه های نزدیک