اشتراک

از وسط قطع کردن ، تقسيم کردن ، تقاطع کردن .

برخورد،از وسط قطع کردن ،تقسيم کردن ،تقاطع کردنعلوم مهندسى : از وسط بريدنعلوم نظامى : تصادم کردن

فرهنگ لغات عمومي
از میان بردن،از وسط قطع کردن،تقسیم کردن،از هم گذشتن،بهم رسیدن
فرهنگ لغات رايانه
یک عملگر در جبر رابطه ای مورد استفاده در مدیریت پایگاه داده ها. اگر دو جدول ‎ A و ‎ B داشته باشیم که تعداد فیلدهای یکسانی داشته و فیلدهای مشابه نیز حاوی مقادیری با نوع داده ای یکسان باشند، و سپس فرمان زیر را صادر کنیم: ‎INTERSECT A, B جدول سومی تشکیل میشود که فقط ردیفهای مشترک در ‎ A و ‎ B را در خود جای میدهد.
فرهنگ لغات مکانيک
قطع کردن

meet at a point(v)

Synonyms: cross intersect

Hyponyms: cross

Hypernyms: come across encounter meet run across run into see