وابسته بهم . داراي مناسبات مشترک
وابسته بهم ،داراى مناسبات مشترک
فرهنگ لغات عمومي
وابسته بهم،دارای مناسبات مشترک
فرهنگ لغات فلسفه
درهم تنیده ، مربوط به هم
reciprocally connected(a)
Synonyms: interconnected
interrelated
Similar: reticular
reticulate