(براي سودجوئي ) مداخله کردن ، پادرميان کار ديگران گذاردن ، فضولي کردن.

(براى سودجويى )مداخله کردن ،پادرميان کار ديگران گذاردن ،فضولى کردن

فرهنگ لغات عمومي
مداخله کردن،پادرمیان کاردیگران گذاردن ایشان را ازسودبرداری بازداشتن

encroach on the rights of others, as in trading without a proper license(v)

Synonyms: interlope

Hypernyms: interfere interpose intervene step in

واژه های نزدیک