بطور نامعتدل . ازروي افراط . با زياده روي . تند
بطور نامعتدل ،ازروى افراط،با زياده روى ،تند
فرهنگ لغات عمومي
بطور نامعتدل،ازروی افراط،با زیاده روی،تند
indulging excessively(r)
Synonyms: hard
heavily
intemperately
Examples: he drank heavily
Antonyms: lightly