عایق ، عایق شده جدا شدن از سایر سطوح رسانا به وسیله ی ماده ی نارسانا .
عایق شده
عايق دار،روپوش دار
فرهنگ لغات عمومي
جدا کردن،مجزا کردن،عایق دار،روپوش دار کردن،جزیره کردن
فرهنگ لغات الکترونيک
ایزوله
فرهنگ لغات عمران و معماري
مجزا
فرهنگ لغات علوم پايه
عایقبندی شده (الکتریسیته)
برق قدرت و مخابرات:
all – insulated switch
کلید کاملاً ایمن
عمومی :
asbestos insulated wire
سیم با روکش نسوز
برق قدرت و مخابرات:
asbestos insulated wire
سیم با روکش نسوز
برق قدرت و مخابرات:
clamp – on mica insulated heating element
المنت حرارتی قابل تثبیت