[اِ تِ] (ع مص) چراغ فاگرفتن. (زوزنی). چراغ فراگرفتن. چراغ واگرفتن. افروختن چراغ. چراغ افروختن. (منتهی الارب). چراغ روشن کردن. استسراج. گیراندن چراغ با چراغی دیگر. || روشنائی کردن. (زمخشری). || چراغ خواستن. (منتهی الارب). روشنی خواستن.