[اَ فِ] (ع ص، اِ) جِ اسفل. پائین ترین ها. کمینها. (غیاث اللغات). پائین ها. زبون تران. ضد اعالی. || سرینهای مردم. (غیاث). سوأه : زن قدری زهر در ماشوره نهاد یک جانب در اسافل برنا... (کلیله و دمنه). || شتران ریزه. (منتهی الارب). شتران خرد. || عَبل الاَسافل؛ ضخم الفخذین و الساقین.