[اَ] (معرب، اِ) (از ارخون یونانی بمعنی رئیس) ارکون. ارخون(1). در قدیم قاضی بزرگ جمهوری های یونان. || رئیس. || مهتر ترسایان. (آنندراج ذیل ارخون) :بیرون جماعتی که از حکم چنگزخان و قاآن از زحمات مؤنات معافند از طایفهء مسلمانان سادات... و از نصاری آنک ایشان را ارکئون و رهبان و احبار میخوانند. (جهانگشای جوینی). ج، اراکنه. رجوع به اراکنه و ارخون و ارکنت شود.