[اَ تَ] (اِ) صفحه و تختهء نقاشان. (غیاث) (آنندراج). || نگارخانه (مطلق). (آنندراج). || دکان. || کتب خانه. (آنندراج). || چادری که در او همه نقشها بود یعنی علم خانه. (مؤید الفضلاء از زبان گویا). || قبهء ارتنگ؛ در این بیت ظاهراً مراد آسمانست که مزین بکواکب است(1) :

[اَ تَ] (اِخ) ارژنگ. ارثنگ. (آنندراج). ارزنگ. (آنندراج). نام کتاب مصور منسوب به مانی. کتابی است در اشکال مانی بصورتهای عجیب. (فرهنگ اسدی نخجوانی). و مانی را بخطا از نقاشان چین دانسته اند. نگارنامهء مانی. (غیاث اللغات). کتابی که اشکال مانوی تمام در آن نقش است. (آنندراج). کارنامهء مانی. در جزو مؤلفات مانی کتابی بدین نام بدست نیفتاده است و مهمترین کتاب او «شاپورگان» است :

[اَ تَ] (اِخ) ارژنگ. نام دیوانست. (اوبهی). نام دیویست که رستم در مازندران هلاک کرد، او بسیار پهلوان و گندآور بود.

واژه های نزدیک