[اَدْ یَ / یِ] (از ع، اِ) جِ دَواء. داروها. عقاقیر : هر کس بکاشان... رسیده... بر دارالمرضی و فاروقهای ثمین و انواع ادویه و معاجین و تفرقهء آن بر فقراء و مساکین اطلاع یافته داند... (ترجمهء تاریخ یمینی ص 22). || گاه در تداول عوام ادویه گویند و از آن دارچین کوبیده خواهند: فلفل و ادویه. || و گاه از آن عموم دیگ افزارها مراد است چون: زیره و کرویا و پودنهء دشتی و فلفل و زردچوبه و هل و میخک و دارچین و قرنفل و شونیز و زنجبیل و خولنجان و زعفران و حرف (حب الرشاد. تخم سپندان) و خردل (تخم سپندان کرد) و قرفه و انجدان و جوز بویا و نمک و تخم گشنیز و نانخواه و غیره. بوزار. چیزها که برای خوشبوی و خوش طعم کردن طعام در پختنی ها کنند(1).