[اِ] (ع مص) گران کردن. (تاج المصادر). گران کردن بوزن. گرانبار کردن. (منتهی الارب). || گران شدن. (تاج المصادر). || گرانبار شدن. || بار دادن بر کسی. (منتهی الارب). || گران شدن آبستن. (زوزنی): اثقلت المرأه؛ گران و ظاهر شد آبستنی او. (منتهی الارب). سنگین شدن زن آبستن. || اثقال مرض کسی را؛ سست و گران ساختن بیماری او را. سنگین شدن مرض او. و همچنین است اثقال نوم و لوم کسی را. (منتهی الارب).

[اَ] (ع اِ) جِ ثَقَل و ثِقل. بارهای گران. (منتهی الارب). گرانیها. بارها. اسباب. امتعه. || اشیاء نفیسه : ثقل آن احمال و حمل آن اثقال از پشت بینداخت. (ترجمهء تاریخ یمینی). از رحال و اثقال او مبلغی تلف شد. (ترجمهء تاریخ یمینی). رجّالهء طوس را بر ایشان آغالیم تا شبها بر حواشی لشکر شبیخون می برند و مواشی و اسباب ایشان می ربایند و رحال و اثقال ایشان غارت میکنند. (ترجمهء تاریخ یمینی). او را بشکست و اموال و رحال و اثقال او برگرفت. (ترجمهء تاریخ یمینی). امیر ناصرالدین در تحمل تکالیف آن اثقال و مقاسات شداید آن اشغال بوجهی مصابرت و مثابرت نمود که قوت بشریت از آن قاصر باشد. (ترجمهء تاریخ یمینی).