[اِ] (اِخ) (ظ. از کلمهء یونانی دیابلس(1)) لغویون عرب آنرا از مادهء ابلاس به معنی نومید کردن یا کلمهء اجنبی شمرده اند، و آن نام مهتر دیوان است که پس از نفخ روح در جسد ابوالبشر، چون از سجدهء آدم سر باززد مطرود گشت. و او تا روز رستاخیز زنده باشد و جز بندگان مخلص را اغوا تواند کرد. نظیر اهریمن دین زردشت. شیطان. عزازیل. خناس. بوخلاف. ابومره. بومره. شیخ نجدی. ابولبینی. دیو. مهتر دیوان. (السامی فی الاسامی). پدر پریان. ج، ابالیس، ابالسه :