[اِ] (ع مص) بِهْ کردن از بیماری. || از بیماری بِهْ شدن. || نجات یافتن. رستگار شدن. || سیر کردن در زمین. || بابار شدن و میوه آوردن درخت. || عاجز شدن از فساد و بدی و بازایستادن. || گریختن و گم شدن. || غالب شدن. || أَبَلَّ العود؛ تر شد چوب و تراوید. (منتهی الارب).