(اسم) [عربی، جمعِ حُکم] [ahkām] ۱. آداب و رسوم. ۲. قوانین؛ مقررات: ♦ ای دل برو مقلد احکام شرع باش / کز یمن آن به عالَم تحقیق وارسی (ابنیمین: ۵۲۰). ۳. = حُکم 〈 احکام نجوم: طریقهای از غیبگویی یا پیشبینی حوادث از روی اوضاع کواکب که آنها را در کارها و زندگانی مردم مؤثر میدانستند.
(اسم مصدر) [عربی] [ehkām] ۱. محکم کردن؛ استوار کردن. ۲. محکم بودن.