[اَ لِ] (اِ مرکب) مجموعهء حروفی است که با ترتیبی قراردادی مرتب شده و صداهای یک زبان را بیان کند. نامهای حروف الفبایی را نیز گویند(1). الفبای فارسی امروزین مرکب از سی و سه حرف است بدین قرار: ا ء ب پ ت ث ج چ ح خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی. در حاشیهء برهان قاطع چنین آمده: مراد از الفبا حروف تهجی است که با الف و ب آغاز میشود و در زبانهای اروپایی آلفابه(2) گویند. اصطلاحاً حروف هجای عربی را که بترتیب الف، ب، ت، ث مرتب شده و به ی ختم میگردد ابتث نامند، در مقابل ابجد. دسته بندی حروف به ترتیب ابجد بسیار قدیمتر از ابتث است، چه آن در خط فینیقی و عبری و سریانی و ارامی و نبطی نیز موجود است. رجوع به ابجد شود.

(اَ لِ) [ ازع. ] (اِمر.) ۱- حروف تهجی. ضح - الفبا یا حروف هجای فارسی سی سه حرف است: ا، ء، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ح، خ، د، ذ، ر، ز، ژ، س، ش، ص، ض، ط، ظ، ع، غ، ف، ق، ک، گ، ل، م، ن، و، ه، ی. ۲- مجموعه حروفی که با ترتیبی قراردادی مرتب شده و برای نوشتن یک زبان به کار می‌رود. ۳- راه و روش ابتدایی هر کاری.

(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] [alefbā] مجموعۀ حروفی که در یک زبان برای نوشتن استفاده می‌شود. ⟨ الفبای ابتثی: الفبایی به‌ ترتیب معمولی (ا، ب، ت، ث). ⟨ الفبای ابجدی: الفبای به‌ ترتیب حروف ابجد.

اَلِفبا مجموعه علامت‌هایی است که انسان‌ها برای نشان دادن اصواتِ زبان، در بین خود قرارداد می‌کنند. در خط‌های فارسی و عربی، الفبا معمولاً به نشانه‌های نوشتاری همخوان (صامت) گفته می‌شود که آن‌ها را حروف بی‌صدا هم می‌گویند و معمولاً واکه‌ها (مصوت)، جزء حروف الفبا نیستند و به آن‌ها حروف صدادار می‌گویند؛ ولی برای مصوت‌های بلند سه‌گانه، از سه تا از حروف الفبا استفاده می‌شود و مصوت‌های کوتاه، بدون علامت یا در موارد ضروری، با حرکت‌گذاری عربی و فارسی نشان داده می‌شوند؛ در حالی که در الفبای لاتین، برخی از حروف، نماینده واکه‌ها نیز هستند.

ﻟﻮﮎ ﺍﻭﻳﺘﻨﻬﺎﻭ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺁﻣﻮﺧﺘﻦ: ﻳﮏ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺎﺋﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﺍﺩﻥ: ﻳﮏ ﻣﻨﺒﻊ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﻏﻴﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ: ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭﺩﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺁﻧﻬﺎ: ﺑﺪﺑﺨﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﻭﻳﺎﻫﺎ ﺁﻣﺪﻩ: ﺧﻮﺍﺏ ﺍﻟﻔﺒﺎ: ﻳﻚ ﺩﻭﺳﺖ ﻏﺎﻳﺐ ﺑﺮﺧﻮﺍﻫﺪ ﮔﺸﺖ. ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻧﻮﻳﺴﻴﺪ: ﺧﺒﺮﻫﺎﻱ ﻏﻴﺮﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮﻩ ﺣﺮﻭﻑ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺭﺍ ﭼﺎﭖ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ: ﻧﮕﺮﺍﻧﻴﻬﺎ ﺑﺮ ﻃﺮﻑ ﻣﻴﺸﻮﺩ.

واژه های نزدیک