[اِ تِ] (ع مص) طلب علاج کردن. (غیاث).

فرهنگ معین

استعلاج

(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) درمان بیماری طلبیدن. ۲- (اِمص.) چاره جویی.

فرهنگ عمید

استعلاج

(اسم مصدر) [عربی] [estelāj] ۱. علاج خواستن؛ درمان خواستن؛ طلب چاره و علاج کردن. ۲. معالجه کردن؛ درمان کردن.

چاره‌جویی، درمان‌جویی، درمان‌خواهی، شفاخواهی