[اِ تِ] (ع مص) بیرون آوردن. (منتهی الارب). بیرون کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). استفصاص. درآوردن. || طلب بیرون کردن. بیرون کردن خواستن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). طلب خروج کردن. || بیرون آوردن علم. (تاج المصادر بیهقی). کشف دقایق :

فرهنگ معین

استخراج

(اِ تِ) [ ع. ] (مص م.) بیرون کشیدن، به درآوردن.

فرهنگ عمید

استخراج

(اسم مصدر) [عربی] [estexrāj] ۱. بیرون آوردن، به‌ویژه بیرون آوردن چیزی از زیرِ زمین یا از معدن. ۲. پیدا کردن یا به‌دست آوردن نتیجۀ تحقیق. ۳. [قدیمی] دریافتن مطلبی از طریق تفکر و مطالعه.

استحصال، برگیری درک

استخراج یک فرایند شیمیایی است که در آن فرایند جداسازی اتفاق می‌افتد.

واژه های نزدیک