[اَ] (ع اِ) جِ اسروع. شاخهای ریزه که از بن درخت رز روید و گاهی نرم و ترش آن خورده شود. (منتهی الارب). || آب داری دندان و درخشندگی آن. (منتهی الارب): ثغر ذواساریع. || خطوط و نشانهای کمان. (منتهی الارب). || پاره های سیم و زر گداخته: الحدیث فی صفه النّبی (ص): کان عنقه اساریع الذهب؛ ای سبائکه. (منتهی الارب). || کرمک هاست سپیدرنگ سرخ سر، که در ریگ و وادی ظبی یافت شود. و بدان انگشت های زنان را تشبیه کنند. (از منتهی الارب).