[اِرْ] (ع مص) نرم رفتن. نرم راندن. (منتهی الارب). اندک اندک رفتن. آهسته رفتن. (کنز اللغات).

[اَرْ] (اِخ) جزیره ای در دریا قرب قسطنطنیه، مسلمانان بدانجا غزو کردند و آنرا بسرداری جناده بن ابی امیه در زمان معاویه بن ابی سفیان در سال 54 ه . ق. بگشودند و مجاهدبن جبر المقری و تبیع بن امرأه کعب الاحبار در فتح آن شرکت داشتند و در آنجا مجاهد تبیع را قرآن آموخت و بعضی گفته اند در رودس آموخته است. (معجم البلدان).

[اَرْ] (اِخ) جزیرهء کوچکی است در مقابل ساحل سوریه و در جنوب غربی اسکلهء طرطوشه در سنجاق طرابلس شام و امروزه مسکون نیست اما در اعصار سالفه بنام آرادوس معروف بوده و نیز شهر بزرگی بهمین نام داشته است و علاوه بر این برابر این شهر، شهر دیگری موسوم به «آنتارادوس» بود که بوسیلهء پلی بیکدیگر مربوط بودند و حکومت کوچک مستقلی داشتند بعدها از استقلال محروم و مغلوب ایرانیان قدیم گردیدند و سپس مقدونیان آن را تسخیر کردند. در زمان خلافت خلیفهء دوم معاویه آنرا مفتوح و مسخر کرد. پاره ای از ویرانه های آثار قدیمهء وی هنوز هم محو نشده در برخی از خریطه ها بشکل رواد(1) ضبط کرده اند. (قاموس الاعلام ترکی). ارواد (آواره) (حزقیال 27: 8). بعید نیست که همان ارفاد باشد که به رواد مسمی است و آن قریهء کوچکی است بر جزیرهء ارواد که در نزدیکی ساحل شرقی دریای متوسط بمسافت سی میل بشمال طرابلس واقع است. ساکنان آن جزیره را اروادی گویند. (سفر پیدایش 10: 18) (قاموس کتاب مقدس). و آن همان آراد و آرادس(2) است که اسکندر در حملهء بسوریه، آنرا تسخیر کرد. (ایران باستان ص 1323 و 1510).

ارواد یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در شهرستان طرطوس واقع شده‌است.