[اَ مَ دَ / دِ] (نف) آرمنده. اَرْمَنْد. آرام. ساکت. آرمیده. (آنندراج). آرام گرفته. (آنندراج). مخفف آرمیده بود. (جهانگیری). مقابل ارغنده (پرآشوب) :

(اَ مَ دِ) (ص.) = ارمند: آرام گیرنده، آرمنده.

(صفت فاعلی) ‹آرمنده، ارمند› [قدیمی] [armande] آرام‌گیرنده: ♦ گه ارمنده‌ای و گه ارغنده‌ای / گه آشفته‌ای و گه آهسته‌ای (رودکی: ۵۲۹)، ♦ چه باید که ارمنده گیتی چنین / پرآشوب گردد ز درد و ز کین (فردوسی۲: ۲۸۳۴).