[اَ مَ / مُ] (اِ) تحفه ای باشد که چون از جائی آیند بجهت دوستان بیاورند. (جهانگیری). سوغاتی را گویند که چون از جائی بیایند بجهت دوستان بطریق ره آورد بیاورند. (برهان). تحفه ای که مسافر برای کسان و آشنایان آرد و آن را امروز سوغات گویند. تحفه و سوغاتی که برای دوستان از جائی بیارند یا بفرستند. (مؤید الفضلاء). هدیه که مسافر آرد از سفر. تحفه. (منتهی الارب). ترفه. (منتهی الارب). سوغات. راه آورد. (جهانگیری). ره آورد. یرمغان. ارمغانی. (برهان). هدیه. (منتهی الارب). لهنه. عُراضه. (مؤید الفضلاء). عُراض. (منتهی الارب). نورهان. (برهان). پیشکش :

(اَ مَ) [ تر. ] (اِ.) سوغات، ره آورد سفر.

(اسم) [ترکی] ‹یرمغان› [armaqān] هدیه؛ تحفه؛ سوغات؛ رهاورد: ♦ آن را که تو از سفر بیایی / حاجت نبُوَد به ارمغانی (سعدی۲: ۵۹۳).

پیشکش، تحفه، رهاورد، سوغات، کادو، هدیه

[دختر] (ترکی) تحفه‌ای که از جایی دیگر برند ، سوغات ، ره آور

واژه های نزدیک