[اَ] (ع ص) پسین. (مؤیدالفضلاء). بازپسین. واپسین. آخر. آخِری. مقابل اوّل و مقدم.

[اَ یَ] (ع ن تف) به. خیر. بهتر: هو اخیرُ منک، بمعنی هو خیر منک است؛ یعنی او از تو به است و در آن معنی تفضیل نیست.

( اَ) [ ع. ] (ص.) پسین، بازپسین، آخری.

(صفت) [عربی] [axir] ۱. پسین؛ آخری؛ بازپسین؛ واپسین. ۲. (اسم) دنباله و آخر چیزی. ۳. (اسم) آخرین موقع پیش از این.

(صفت) [عربی] [قدیمی] [axyar] بهتر.

آخری، آخرین، بازپسین، پسین، تازه، جدید ≠ آغازین، اول