[اَحْ] (ع ص، اِ) جِ حَیّ. زنده ها. زندگان : و لا تحسبنَّ الذین قُتلوا فی سبیل الله امواتاً بل اَحیاءٌ عند ربهم یُرزقون. (قرآن 3/169).

[اِحْ] (ع مص) اِحیا. زنده گردانیدن. زنده کردن : و تواتر دخلها و احیاء اموات و ترفیه ایشان به عدل متعلق است. (کلیله و دمنه).

[اَحْ] (اِخ) آبی است که جنگ عبیده بن حارث فرستادهء پیغمبر صلی الله علیه و آله بدانجا روی داد. و آن در فرودسوی ثنیه المره واقع است. (معجم البلدان). و رجوع بامتاع الاسماع مقریزی جزء اول ص52 شود.

[اَحْ] (اِخ) موضعی است نزدیک مصر منسوب به بنی خزرج. (منتهی الارب). قریه هائی است واقع در کنار نیل از جهت صعید که آنها را احیاء بنی خزرج گویند و آن شامل حیّ کبیر و حیّ صغیر است و بین آنها و فسطاط قریب ده فرسنگ مسافت است. (معجم البلدان).

( اَ) [ ع. ] (ص.) جِ حی. ۱- زندگان. ۲- قبیله‌ها، خاندان‌ها.

( اِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) زنده کردن. ۲- آباد کردن زمین.۳ - (مص ل.) شب را به عبادت گذرانیدن. ۴- شب زنده داری کردن. ۵- (اِمص.) زندگی.

اِحیا (ehyɒ) به معنی شب‌زنده‌داری و اَحیا (ahyɒ) به معنی «زندگان» می‌توانند به موارد زیر اشاره کنند:

  • شب احیا
  • احیا
  • احیا
  • حمید احیا، مترجم و کارگردان تئاتر
  • اکسایش-کاهش
  • احیا (روزنامه)، یکی از مطبوعات فارس در دوران قاجاریه
  • احیای قلبی ریوی
  • وزارت احیا و انکشاف دهات افغانستان در افغانستان
  • سرباز جهانی: احیا، فیلم
  • کمیته رابط بین‌المللی احیا

واژه های نزدیک