[اِ] (ع مص) اجزارِ شیخ؛ بوقت مردن رسیدن پیر. || اِجزارِ بعیر؛ هنگام آن آمدن که اشتر را بکشند. || اِجزارِ نخل؛ بوقت باز کردن خرما رسیدن خُرمابُن. (منتهی الارب). هنگام بریدن خرما بودن. (تاج المصادر). || اِجزارِ شاه؛ گوسفند دادن بکسی تا ذبح کند و کذلک اجزارالجزور.