[اِ دَ] (ع مص) جیّد گردانیدن. || نیک گفتن. (منتهی الارب). نیک گفتاری. || نیک کردن. (مجمل اللغه). نیک کرداری. || چیزی جیّد آوردن. (منتهی الارب). || اجاده درهماً؛ بخشید او را درم. || اجاد الرجلُ؛ خداوندِ اسبِ نیکورو گردید. (منتهی الارب). خداوند ستور نیک شدن. (تاج المصادر). || اجاد بالولد؛ پسر جواد زاد. (منتهی الارب). || نقد نیک فرا کسی کردن. (مجمل اللغه): اجاده النقد؛ داد او را نقد سره. (منتهی الارب). || اُجیدت الارض (مجهولاً)؛ بارید باران نیکو بر زمین. (منتهی الارب).

[اِ دَ] (ع مص) رجوع به اجاده شود.

(اِ دِ) [ ع. اجاده ] (مص م.) ۱- نیک کردن. ۲- نیک گفتن. ۳- نیکو گردانیدن.