[اِ] (ع مص) به دَنه آوردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). سخت شاد شدن. فیریدن. سخت شاد کردن مال کسی را. گمراه و ناسپاس کردن مال کسی را. سرگشته و حیران کردن. || تکلیف زیاده از طاقت دادن. || معیشت او موقوف گردانیدن. || لاغر ساختن. || مدهوش کردن. (تاج المصادر بیهقی).