[اِ] (ع مص) اِبرا. بیزار کردن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). || به کردن از بیماری. (تاج المصادر بیهقی). از بیماری رهانیدن. بیمار را به کردن. درست کردن. شفا بخشودن. خوب کردن. آسانی بخشیدن :چون عیسی علیه السلام ابراء اکمه و ابرص کرد... (تفسیر ابوالفتوح رازی). || رها کردن مطلقاً. || از بیماری به شدن. از بیماری خوش شدن.

[اِ] (ع مص) بُره در بینی اشتر کردن. (تاج المصادر بیهقی). بُره (حلقه) ساختن شتر را. (زوزنی).

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) ۱- بیزار کردن، بری کردن. ۲- شفا دادن. ۳- صرف نظر کردن بستانکار از طلب خویش. ۴- رهانیدن. ۵- تراشیدن قلم.

ابراء ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

  • ابراء (حقوق)
  • ابراء (شهر)