[اَ] (ع ص، اِ) جِ بِدع.

[اِ] (ع مص) چیز نو آوردن. نو آوردن. نو نهادن. نو پدید آوردن. ایجاد. اختراع. خلقت. خلق. آفریدن. آفرینش. نوباوه پیدا کردن. نو بیرون آوردن نه بر مثالی. ابتداع. پیدا کردن چیزی که مسبوق بمادت و مدت نبود، مقابل تکوین که مسبوق بمادت و احداث که مسبوق بمدت است. (تعریفات جرجانی). ایجاد چیزی از نه چیز یعنی لاشی ء، مقابل خلق که ایجاد چیزیست از چیزی :

(ا ِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- نوآوردن، نو پیدا کردن، ایجاد، اختراع. ۲- شعر نو گفتن، به طرز نو شعر سرودن. ۳- کند شدن مرکب در رفتار، درماندن.

(اسم مصدر) [عربی] [ebdā] ۱. پدید آوردن چیزی نو؛ نو آوردن؛ چیز تازه آوردن. ۲. کار تازه‌ای کردن. ۳. خلقت؛ آفریدن. ۴. (ادبی) در بدیع، آوردن چند صنعت ادبی (مانند جناس، قلب، متضاد، و ردالصدرعلی‌العجز) در یک بیت شعر یا عبارت، مانندِ این شعر: جهان گشاده ثنای تو را چو شیر دهان / زمانه بسته رضای تو را چو تیر کمر (امیرمعزی: ۶۸۷) که در آن تضاد «گشاده، بسته»، ایهام «شیر»، جناس«شیر و تیر»، و مراعات‌النظیر «دهان، کمر» به کار رفته است؛ سلامةالاختراع.

فکر بکر وناگهاني , اشفتگي فکري موقتي , قوه ابتکار , نبوغ , هوش (اختراعي) , امادگي براي اختراع , مهارت , استعداد , صفا

اختراع یا اِبداع، یک وسیله، روش، ترکیب یا فرایند منحصر به فرد یا جدید است. فرایند اختراع، فرآیندی جزئی در یک فرایند کلی مهندسی و توسعه محصول است. اختراع می‌تواند یک پیشرفت در یک ماشین یا محصول یا یک فرایند جدید برای ایجاد یک شی یا یک نتیجه باشد. اختراعی که به یک عملکرد یا نتیجه کاملاً منحصر به فرد دست می‌یابد ممکن است عامل یک پیشرفت چشمگیر در جامعه باشد. چنین آثاری بدیع هستند و برای افراد متخصص در همان زمینه آشکار نیستند. یک مخترع ممکن است گام بزرگی به سمت موفقیت یا شکست بردارد.

واژه های نزدیک