[اَ] (ع اِ) جِ بَدء.

[اِ] (ع مص) آغاز کردن. آغازیدن. ابتدا کردن. شروع کردن. سر کردن. سر گرفتن. ابتداء. کار نو و نخستین آوردن. نو آفریدن. || آشکار کردن. پیدا کردن چیزی را.

( ا ِ) [ ع. ] (مص م.) ۱- آغاز کردن، شروع کردن. ۲- آشکار کردن.