[اَ کَ] (ص) مردم کاهل و باطل و مهمل و بیکار. اژکان. (برهان). اژهن. (اوبهی). اژهان. و این کلمه تصحیف وژکهان است :
(صفت) ‹اژکهن، اژکهان، وژکهان، وژکهن، اژهان› [قدیمی] [ažkahān] کاهل؛ تنبل: ♦ اشو گفت آنکه میبینی روانش / بُدی اندر جهان کار اژکهانش (زراتشتبهرام: لغتنامه: اژکهان).