[اِ] (ع مص) خاموش کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). خموش کردن. ساکت کردن. تسکیت. تسکین. || منقطع گشتن سخن. منقطع شدن سخن. یقال: اسکت؛ اذا انقطع کلامه فلم یتکلم. (منتهی الارب).

[اَ] (ع اِ) اوباش. || بقایای هر چیزی. || روزهای معتدل پس گرما. (منتهی الارب).

[اِ] (اِخ)(1) والتر. یکی از بزرگترین نویسندگان اسکاتلندی در ربع اول قرن نوزدهم. وی در نظم و نثر هر دو اقتدار و مهارت داشت و آثاری که از خود یادگار گذاشته است از شاهکارهای ادبیات انگلیس بشمار میرود. اسکات در 15 ماه اوت 1771 م. در شهر ادیمبورگ از بلاد اسکاتلند متولد شده است. پدر وی مردی معتبر و متدین بود و بشغل وکالت اشتغال داشت. مادر او زنی عفیف و نیکوکار و دارای تعلیم و تربیت عالی و ممتاز بود. شاعر جوان بقدری مهر و علقهء او را در دل میپرورد که روز بعد از وفات او بعضی از اشیاء کوچک متعلق باو را در اطراف میز تحریر خود جمع کرده و هر روز صبح پیش از آنکه مشغول کار شود بیاد او بدانها نگاه میکرد.

( اِ ) [ ع. ] (مص م.) خاموش کردن، زبان بستن.

(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [eskāt] ۱. ساکت کردن؛ خاموش کردن. ۲. آرام کردن.

در بدن‌سازی و تناسب اندام، به چُنبَک زدن بدون بغل کردن دستان، اصطلاحاً اسکوآت (squat) یا اسکات یا در فارسی《بشین-پاشو》می‌گویند.