[اِ پَ رَ] (اِ) ریحان برگ معطر. هر گیاه که برگ آن بوی خوش دارد. مطلق گلها و ریاحین. (برهان). اسپرغم. رجوع به اسپرغم شود. سپرم. اسپرهم. کلمهء اسپرم جزء دویم نام بعضی گیاهان خوشبو باشد، چون: جم اسپرم، جوان اسپرم، خوش اسپرم، شاداسپرم، شاه اسپرم، کافوراسپرم (اقحوان) (محمودبن عمر ربنجنی)، مرداسپرم. مورداسپرم :

(اِ پَ رَ) (اِ.) هر گیاه که برگ آن بوی خوش دارد؛ ریحان.

(اسم) (زیست‌شناسی) [قدیمی] [esparam] = اسپرغم

(اسم) [فرانسوی: sperme] (زیست‌شناسی) [esperm] سلول جنسی نر که در بیضه‌ها ساخته می‌شود و می‌تواند تخمک را بارور کند؛ اسپرم؛ منی‌دانه؛ زامه.

اسپرماتوزوئید، منی، نطفه

'اِسپِرم یا زامه(به انگلیسی: Sperm)، به سلول‌های جنسی موجود مذکر می‌گویند که در غده‌های جنسی تولید می‌شود. واژه اسپرم برگرفته از واژه یونانی اسپرما به معنای دانه یا بذر است. اسپرم یا اسپرماتوزوآی بالغ، سلول جنسی (گامت) جنس مذکر در بیشتر جاندارانی است که به روش جنسی بارور می‌شوند. اسپرم تک‌دسته است و برای تحرک خود فروکتوز را که در منی وجود دارد، در میتوکندری‌های خود می‌سوزاند و به انرژی تبدیل می‌کند.