[اِ فَ] (اِ) در اوستا سپنته صفت است (در تأنیث سپنتا(1)) یعنی پاک یا مقدس، برابر سانکتوس(2) لاتینی. این صفت در اوستا از برای خود اهورمزدا و گروهی از ایزدان و مردمان و جز آن آورده شده است از آن جمله برای ارمیتی. سپنته در بسیاری از کلمات بسیط و مرکب فارسی بجا مانده مانند: اسفند یا سپند گیاهی که در لاتینی روتا(3) نام دارد و دانهء آن بخوری است معروف. حنظلهء بادغیسی گوید:
[اِ فَ] (اِ)(1) اسفندانه. نام داروئی است که آنرا هزاراسفند نیز گویند و آن نوعی از سداب کوهی باشد و بعربی حرمل عامی خوانند. (برهان). تخمی است که سوزند چشم زخم را. حَرمَل. (تاج العروس). حَرمَلَه. اسپند. سپند. حرمل عامی. حرمل احمر. ابن البیطار در مفردات خود گوید: ابن سمجون گفته است: از حرمل سپید و سرخ باشد، سپید آن حرمل عربی است که بیونانی مولی(2)نامند و سرخ آن حرمل عامی است که آنرا بزبان فارسی اسفند خوانند.
[اِ فَ / فِ] (ع اِ) می. (منتهی الارب). خمر. شراب. جوالیقی گوید: الاسفَنْط و الاسفِنْط و الاسفَنْد و الاسفِنْد؛ اسم من اسماء الخمر. و روی لی عن ابن السکیت انه قال: هو اسم بالرومیه معرّب، و لیس بالخمر، و انّما هو عصیرُ عنب. قال: و یسمی اهل الشام الاسفنط «الرساطون»، یطبخ و یجعل فیه افواه ثم یُعتّق. و روی لنا عن ابن قتیبه «الاسفنط» و «الاسفند» الخمر و قال ابن ابی سعید: «الاسفنط» و «الاصفند». قالوا: هی اعلی الخمر و اصفاها. قال الاعشی:
[اِ فَ] (اِخ) نام الکه ای است در نیشابور. (برهان).
(اِ فَ)(اِ.) = اسپند. سپند: ۱- آخرین ماهِ سال شمسی. ۲- نام روز پنجم از هر ماه شمسی. ۳- یکی از امشاسپندان، نماد بردباری و نگاهبان زمین. ۴- گیاهی است با گلهای ریز سفیدرنگ و دانههای سیاه که دانههای سیاه آن را برای دفعِ چشم زخم، روی آتش میریزند.
(اسم) ‹اسپند، سپند، اسپنج، سپنج› [esfand] ۱. ماه دوازدهم از سال خورشیدی؛ ماه سوم زمستان. ۲. (زیستشناسی) گیاهی خودرو، با گلهای سفید کوچک و دانههای ریز سیاه. ۳. (زیستشناسی) دانۀ خوشبوی این گیاه که آن را برای دفع چشمزخم در آتش میریزند: ♦ یارم سپند اگرچه بر آتش همیفکند / از بهر چشم تا نرسد مر وُرا گزند ـ او را سپند و آتش نآید همی به کار / با روی همچو آتش و با خال چون سپند (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴). ۴. [قدیمی] = اسپندارمذ
اسپند، حرمل، حرمله، سپند اسفندماه، حوت
[پسر] (اوستایی) (= اسپند) به معنی مقدس؛ (در گاه شماری) ماه دوازدهم از سال شمسی ؛ (در گیاهی) دانهی سیاه خوش بویی که آن را برای دفع چشم زخم در آتش میریزند ؛ (در گیاهی) گیاهی علفی چند ساله با گلهای سفید و میوهی ناشکوفا که دانههایی سیاه رنگ در داخل میوهی آن قرار دارد . + ن .ک . اسپند
اِسفند یا اِسپند دوازدهمین و آخرین ماه سال در گاهشماری هجری خورشیدی است. اسفند سومین و آخرین ماه فصل زمستان است. این ماه در سالهای عادی ۲۹ روز و در سالهای کبیسه ۳۰ روز دارد. این ماه از روز ۳۳۷م سال شروع میشود و در روز آخر سال پایان مییابد.
اسفند يا اسپند دود کردن در خواب نمايانگر هراسي است که از آينده داريد. چنانچه در خواب ديديد که اسفند در آتش مي افکنيد موردي پيش مي آيد که از انجام کاري هراس داريد. اسفند را در بيداري براي دفع چشم زخم دشمنان و بد خواهان در آتش مي افکنيم در خواب نيز تجسم مکانيسم دفاعي روح ماست در مقابل حوادث بيم آور آينده و به هيچ وجه بد نيست