[اِ] (ع مص)(1) گزاف کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی). گزافه کاری. ایعاث. اقعاث. گزاف کردن. (زوزنی). درگذشتن از حدّ میانه. از حدّ تجاوز کردن. افراط. زیاده روی. تبذیر. ابذار. اتلاف. گشادبازی. فراخ روی. از اندازه بگذشتن. تجاوز حدّ. مجاوزهء از حدّ بغیر صواب. مقابل تقتیر و اقتار و تقصیر و قصد و اقتصاد :
[اِ] (سریانی، اِ) عبد. بنده.
( اِ ) [ ع. ] ۱- (مص ل.)از حد گذشتن. ۲- (اِمص.) زیاده روی. ۳- ولخرجی.
(اسم مصدر) [عربی] [esrāf] ۱. زیادهروی کردن در مصرف چیزی. ۲. از حد درگذشتن در انجام کاری؛ زیادهروی.
اتلاف، تبذیر، تفریط، گشادهبازی، ولخرجی ≠ اقتصاد
اسراف، از اصطلاحات اسلامی است و از گناهان محسوب میشود. این واژه در لغت به معنای تجاوز از حد میانه و اعتدال است و منظور از وسط، حدی میانه افراط و تفریط است. در تعریف معنای اصطلاحی اسراف، آنچه از کلمات فقها بر میآید، کاری است که غرضی عقلایی برای آن تصور نشود. در این تعریف، صرف مال در موردی فراتر از حد مطلوب نزد عقلا اسراف است.