[اِ تِ] (ع مص) برخاستن خواستن. (تاج المصادر بیهقی). برخاستن فرمودن جهت کاری. طلب کوچ و برخاستن. طلب قیام کردن. طلب نهوض کردن. || برخاستن. (زوزنی). || استنهاض بر؛ برانگیختن بر.

فرهنگ عمید

استنهاض

(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [estenhāz] ۱. درخواست برخاستن برای انجام دادن کاری. ۲. فرمان برخاستن دادن.