[اِ تِ] (ع مص) گویا گردانیدن. || با هم سخن کردن. || سخن کردن خواستن. (منتهی الارب). سخن گفتن کسی را خواستن. || در تداول امروز، بازپرسی. سخن از کسی بیرون کشیدن.

فرهنگ معین

استنطاق

(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) به سخن آوردن. ۲- (اِمص.) بازپرسی.

فرهنگ عمید

استنطاق

(اسم مصدر) [عربی] [estentāq] ۱. کسی را به سخن گفتن واداشتن. ۲. (حقوق) بازپرسی کردن؛ بازپرسی.

بازپرسی، بازجویی، تحقیق، سین‌جیم

بازجویی یا بازپرسی مصاحبه‌ای است که معمولاً توسط افسران پلیس، نیروهای اطلاعاتی و نظامی همچنین مأموران صلاحیت‌دار قضایی ، با هدف تحقیق و کشف حقیقت از سوی متهم، شاهد یا قربانی انجام می‌شود. به عبارت دیگر، بازجویی روشی قضایی با رعایت حقوق دفاعی متهم و تشخیص اتهام درست از نادرست است که توسط مقام قضایی یا امنیتی صورت می‌گیرد. به فردی که بازجویی را انجام می‌دهد بازجو یا بازپرس می‌گویند.