[اِ تِ] (ع مص) وام خواستن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). وام کردن. وام گرفتن. قرض کردن. قرض خواستن.
(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص م.) وام خواستن، قرض گرفتن. ۲- (اِمص.) وام خواهی.
(اسم مصدر) [عربی] [esteqrāz] قرض خواستن؛ قرض کردن.
بدهی، قرض، قرضه، وام، وامخواهی