[اِ تِ دَ] (ع مص) استفادت. فایده گرفتن. (منتهی الارب) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). فائده بردن : تا حکماء آنرا برای استفادت مطالعه کنند. (کلیله و دمنه). تا بر خوانندگان استفادت و اقتباس آسانتر باشد. (کلیله و دمنه).
(اِ تِ دِ) [ ع. استفاده ] (مص م.) سود بردن، فایده خواستن.
(اسم مصدر) [عربی: استفادَة] ‹استفادت› [estefāde] ۱. فایده گرفتن؛ سود بردن. ۲. (اسم) فایده؛ سود.
استعمال، کاربرد بهرهجویی، بهرهگیری، بهرهوری، تمتع، سود، فایدهستانی ≠ زیان، ضرر