[اِ تِ] (ع مص) استرسال شَعر؛ فروهشته شدن موی. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب). فروهشتگی موی. فرخالی. || استرسال با کسی؛ گستاخی کردن و مؤانست جستن بوی. (منتهی الارب). گستاخ شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). || فرستادن خواستن شتران را قطیع قطیع. گفتن این کلام: ارسل الی الابل ارسا؛ ای قطیعاً قطیعاً. (منتهی الارب). || خوگر شدن.
(اِ تِ) [ ع. ] (مص ل.) ۱- به نرمی سخن گفتن. ۲- موی سر را به طرف پایین انداختن.
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] [estersāl] ۱. گستاخی کردن. ۲. اطاعت کردن. ۳. انس گرفتن.