[اِ] (ع مص) تمام گردانیدن نعمت را بر کسی. (منتهی الارب). توسعه: یقابل مولم الرزیه بما اسبغ الله تعالی علیه من الصبر(1). || تمام کردن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث). کامل کردن. (کنزاللغات) (غیاث). || رسانیدن آب وضو را به مواضع آن. تمام آوردن وضو را: اسبغ الوضوء؛ اذا بلغه مواضعه و فی کل عضو حقه. (منتهی الارب). || زره فراخ پوشیدن. (آنندراج).

( اِ ) [ ع. ] (مص م.)۱ - تمام کردن نعمت بر کسی. ۲- زره فراخ پوشیدن.

(اسم مصدر) [عربی] (ادبی) [قدیمی] [esbāq] = تسبیغ