[اِ تِ] (ع مص) لرزیدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب). ارتعاد. لرز. لرزه. رَجف. رجفه. زلزال. رِعدَه. با خود لرزیدن. (مؤید الفضلاء). با خویش لرزیدن. (آنندراج): ارتعاش انگشتان :

(اِ تِ) [ ع. ] ۱- (مص ل.) جنبیدن، لرزیدن. ۲- (مص م.) لرزاندن. ۳- (اِمص.) لرزه.

(اسم مصدر) [عربی] [erteāš] ۱. به لرزه درآمدن؛ لرزیدن؛ لرزش. ۲. (فیزیک) لرزش سریع جسم که مولد صوت می‌شود، مانند ارتعاش سیم‌ها و تارهای آلت موسیقی.

تزلزل، رعشه، لرز، لرزش، لرزه، نوسان

ارتعاش، نوسان مکانیکی حول یک نقطه تعادل است. ارتعاش ممکن است مانند حرکت آونگ متناوب باشد یا مانند حرکت چرخ خودرو روی مسیر ناهموار تصادفی باشد.